خطبه پيامبر(ص) در روز غدير
درباره وبلاگ

به وبلاگ امام زمان خوش آمدید این وبلاگ جهت بیشتر آشنا شدن با امام زمان و همچنین مطالب مذهبی و مناجات با خدا در خدمت همه عزیزان هست. اگر کمکی از بنده بر بیاد در خدمت هستم.التماس2آ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا صاحب الزمان و آدرس http://ya.sahebzaman.loxblog.com/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 667
بازدید کل : 167721
تعداد مطالب : 165
تعداد نظرات : 763
تعداد آنلاین : 1

سر راهت در انتظارم برده هجرت صبر و قرارم جز ظهورت ای گل زهرا به خدا حاجتی ندارم . . .
کد لوگوی ما

یا صاحب الزمان

کد متحرک کردن عنوان وب

تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر! گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . . Online User بارش یامهدی
یا صاحب الزمان
آقا جان دیدارت دل چسب و دوریت دلگیر است، دوریت را به شوق دیدارت سر می کنیم
جمعه 12 آبان 1391برچسب:, :: 22:42 ::  نويسنده : بی وفا و عشق ثارالله       
 

(1)

1- اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى عَلا فى تَوَحُّدِهِ وَدَنا فى تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فى سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فى اَرْكانِهِ، وَاَحاطَ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ عِلْماً وَ هُوَ فى مَكانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَميداً لَمْ يَزَلْ، مَحْموداً لايَزالُ (وَ مَجيداً لايَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعيداً وَ كُلُّ أَمْرٍ إِلَيْهِ يَعُودُ).

ستايش خداى را سزاست كه در يگانگى‏اش بلند مرتبه و در تنهايى‏اش به آفريدگان نزديك است ؛ سلطنتش پرجلال و در اركان آفرينشش بزرگ است . بر همه چيز احاطه دارد بى‏آن‏كه مكان گيرد و جابه‏جا شود و بر تمامى آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است . همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگى او را پايانى نيست . آغاز و انجام از او و برگشت تمامى امور به‏سوى اوست .

2- بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَداحِى الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُالْأَرَضينَ وَالسّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلى جَميعِ مَنْ أَنْشَأَهُ يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَالْعُيُونُ لاتَراهُ. كَريمٌ حَليمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِمْ بِنِعْمَتِهِ.لا يَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلايُبادِرُ إِلَيْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ.

اوست آفريننده‏ى آسمان‏ها و گستراننده‏ى زمين‏ها و حكمران آن‏ها . دور و منزّه از خصايص آفريده‏هاست و در منزّه‏بودن خود نيز ، از تقديس همگان برتر . هموست پروردگار فرشتگان و روح ؛ افزونى بخش بر آفريدگان و بخشنده‏ى بر همه‏ى موجودات است . به نيم‏نگاهى ديده‏ها را ببيند و ديده‏ها هرگز او را نبينند .كريم و بردبار و شكيباست . رحمتش جهان‏شمول و عطايش منّت‏گذار . در انتقام و كيفر سزاواران عذاب ، بى‏شتاب است .

3- قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَيْهِ اَلْمَكْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَيْهِ الْخَفِيّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِكُلِّ شَىْ‏ءٍ، والغَلَبَةُ على كُلِّ شَى‏ءٍ والقُوَّةُ فى كُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلى‏ كُلِّ شَئٍ وَلَيْسَ مِثْلَهُ شَىْ‏ءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّىْ‏ءِ حينَ لاشَىْ‏ءَ دائمٌ حَىٌّ وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُالْحَكيمُ.

بر نهان‏ها آگاه و بر درون‏ها دانا ، پوشيده‏ها بر او آشكار و پنهان‏ها بر او روشن است . بر هر هستى فراگير و چيره ، نيروى آفريدگان از او و توانايى بر هر پديده ويژه‏ى اوست . او را همانندى نيست . در تاريكستان لاشَى‏ء ، او هستى‏بخش هر هستى است ؛ جاودانه و زنده و عدل‏گستر . خداوندى جز او نباشد و اوست ارجمند و حكيم .

4- جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِكَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطيفُ الْخَبيرُ. لايَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعايَنَةٍ، وَلايَجِدُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَمِنْ سِرٍّ وَ عَلانِيَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلى‏ نَفْسِهِ.

ديده‏ها را بر او راهى نيست و اوست كه ديده‏ها را دريابد و اوست بر پنهانى‏ها آگاه و بر كارها دانا . از ديدن ، كسى وصفش را نيابد و بر چگونگى او ، از نهان و آشكار دست نيازد ؛ مگر او - عزّوجلّ - راه نمايد و خود بشناساند .

5- وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اَللَّهُ ألَّذى مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذى يَغْشَى الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذى يُنْفِذُ أَمْرَهُوَ بِلامُشاوَرَةِ مُشيرٍ وَلامَعَهُ شَريكٌ فى تَقْديرِهِ وَلايُعاوَنُ فى تَدْبيرِهِ.

گواهى مى‏دهم كه او " اللَّه " است ؛ همو كه تنزّهش سراسر روزگاران را فراگرفته و پرتواش ابديّت را شامل است . فرمانش را بى‏مشاور اجرا كند و تقديرش را بى‏شريك امضاء و هستى را بى‏ياور سامان دهد .

6- صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلى‏ غَيْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَكَلُّفٍ وَلاَ احْتِيالٍ. أَنْشَأَها فَكانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَاللَّهُ الَّذى لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنيعَةِ، الْعَدْلُ الَّذى لايَجُوُر، وَالْأَكْرَمُ الَّذى تَرْجِعُ إِلَيْهِ الْأُمُورُ.

صورت آفرينش او را الگويى نبوده؛ آفريدگان را بدون ياور و سختى و حيله ، هستى بخشيده است . جهان با ايجاد او موجود و با آفرينش او پديدار شده است . پس اوست " اللَّه " و معبودى جز او نيست ؛ همو كه صُنعش استوار و ساختمان آفرينشش زيباست . دادگرى كه ستم روا نمى‏دارد و بخشنده‏ترينى كه كارها به او بازمى‏گردد

7- وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اللَّهُ الَّذى تَواضَعَ كُلُّ شَىْ‏ءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ كُلُّ شَىْ‏ءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ كُلُّ شَىْ‏ءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ كُلُّ شَىْ‏ءٍ لِهَيْبَتِهِ.

و گواهى مى‏دهم او اللَّه است كه هر هستى در برابر بزرگى‏اش فروتن و در مقابل ارجمندى‏اش رام و به توانايى‏اش تسليم و به هيبتش خاضع است .

8- مَلِكُ الْاَمْلاكِ وَ مُفَلِّكُ الْأَفْلاكِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، كُلٌّ يَجْرى لاَِجَلٍ مُسَمّىً. يُكَوِّرُالَّليْلَ عَلَى‏النَّهارِ وَيُكَوِّرُالنَّهارَ عَلَى الَّليْلِ يَطْلُبُهُ حَثيثاً. قاصِمُ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ وَ مُهْلِكُ كُلِّ شَيْطانٍ مَريدٍ.

پادشاه هستى‏ها و چرخاننده‏ى سپهرها و رام‏كننده‏ى آفتاب و ماه كه هريك تا اَجَل معيّن جريان يابند . " او پرده‏ى شب را به روز و پرده‏ى روز را به شب بپيچد" (زمر / 5) " كه شتابان در پى روز است " (اعراف / 54) هم او شكننده‏ى هر ستمگر باطل‏گرا و نابودكننده‏ى هر شيطان سركش است .

9- لَمْ يَكُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَم يلِد و لَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ يَشاءُ فَيُمْضي، وَيُريدُ فَيَقْضي، وَيَعْلَمُ فَيُحْصي، وَيُميتُ وَيُحْيي، وَيُفْقِرُ وَيُغْني، وَيُضْحِكُ وَيُبْكي، (وَيُدْني وَ يُقْصي) وَيَمْنَعُ وَ يُعْطى، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ.

نه او را ناسازى باشد و نه برايش مانندى و انبازى . يكتا و بى‏نياز ، " نه زاده و نه زاييده‏شده و او را همتايى نبوده " . (اخلاص / 4 - 3) خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد و به انجام رساند ؛ اراده كند و حكم نمايد ؛ بداند و بشمارد ؛ بميراند و زنده كند ؛ نيازمند و بى‏نياز گرداند ؛ بخنداند و بگرياند ؛ نزديك آورد و دور برد ؛ بازدارد و عطا كند . اوراست پادشاهى و ستايش . به دست تواناى اوست تمام نيكى و هموست بر هر چيز توانا .

10- يُولِجُ الَّليْلَ فِى النَّهارِ وَيُولِجُ النَّهارَ فىِ الَّليْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزيزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجيبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِى الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذى لايُشْكِلُ عَلَيْهِ شَىْ‏ءٌ، وَ لايَضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخينَ وَلايُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّينَ. اَلْعاصِمُ لِلصّالِحينَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحينَ، وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَرَبُّ الْعالَمينَ. الَّذِى اسْتَحَقَّ مِنْ كُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ يَشْكُرَهُ وَيَحْمَدَهُ (عَلى‏ كُلِّ حالٍ).

" شب را در روز و روز را در شب فرو برد " . (حديد / 6) جز او خداوندى نباشد ؛ گران‏قدر و آمرزنده ؛ پذيرنده‏ى دعا و افزاينده‏ى عطا ؛ بر شمارنده‏ى نَفَس‏ها و پروردگار پرى و انسان . چيزى بر او مشكل ننمايد . فريادِ فريادكنندگان ، او را آزرده نكند و اصرارِ اصراركنندگان ، او را به ستوه نياورد . نيكوكاران را نگاهدار و رستگاران را يار ، مؤمنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است ؛ همو كه در همه‏ى احوال ، سزاوار سپاس و ستايش آفريدگان است .

11- أَحْمَدُهُ كَثيراً وَأَشْكُرُهُ دائماً عَلَى السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائكَتِهِ وكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطيعُ وَأُبادِرُ إِلى‏ كُلِّ مايَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فى طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ اللَّهُ الَّذى لايُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَلايُخافُ جَورُهُ.

او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه مى‏گويم در شادى و رنج و آسايش و سختى و به او و فرشتگان و نبشته‏ها و فرستاده‏هايش ايمان داشته .فرمان او را گردن مى‏گذارم و اطاعت مى‏كنم و به‏سوى هر آن‏چه مايه‏ى خشنودى اوست ، مى‏شتابم و به حكم و فرمان او تسليم ؛ چرا كه به فرمان‏برى او ، شايق و از كيفر او ، ترسانم ؛ زيرا او خدايى است كه كسى از مكرش در امان نبوده و از ستمش ترسان نباشد (زيرا او را ستمى نيست).

(2)

12- وَأُقِرُّلَهُ عَلى‏ نَفْسى بِالْعُبُودِيَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَأُؤَدّى ما أَوْحى بِهِ إِلَىَّ حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بى مِنْهُ قارِعَةٌ لايَدْفَعُها عَنّى أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ - لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنى أَنِّى إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لى تَبارَكَ وَتَعالَى الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَاللَّهُ الْكافِى الْكَريمُ. فَأَوْحى إِلَىَّ: (بِسْمِ‏اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، يا أَيُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ــ فى عَلِىٍّ يَعْنى فِى الْخِلاَفَةِ لِعَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ ــ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ).

و اكنون به بندگى خويش و پروردگارى او گواهى مى‏دهم و وظيفه‏ى خود را در آن‏چه وحى شده ، انجام مى‏دهم ؛ مباد از سوى او عذابى فرود آيد كه كسى را ياراى دور ساختن آن از من نباشد ، هر چند توانش بسيار و دوستى‏اش با من خالص باشد . - خداوندى جز او نيست - چرا كه به من هشدار داده كه اگر آن‏چه در حق على نازل كرده به مردم ابلاغ نكنم ، وظيفه‏ى رسالتش را انجام نداده‏ام . و خود او تبارك و تعالى امنيّت از آزار مردم را برايم تضمين كرده و البتّه كه او بسنده و بخشنده است . پس آن‏گاه خداوند چنين وحى‏ام فرموده: " به نام خداوند همه مهرِ مهرورز" ، " اى فرستاده‏ى ما! آن‏چه از سوى پروردگارت بر تو فرو فرستاديم " (مائده / 67) درباره‏ى على و جانشينى او " به مردم برسان ؛ وگرنه رسالت خداوندى را به انجام نرسانده‏اى و او تو را از آسيب مردمان نگاه مى‏دارد" . (مائده / 67)

13- مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى إِلَىَّ، وَ أَنَا أُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى‏ أُمَّتى) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى‏ إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدى وَهُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى‏ عَلَىَّ بِذالِكَ آيَةً مِنْ كِتابِهِ (هِىَ): (إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُواالَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ و وَيُؤْتونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ)، وَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ الَّذى أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى‏الزَّكاةَ وَهُوَ راكِعٌ يُريدُاللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فى كُلِّ حالٍ.

هان مردمان! در تبليغ آن‏چه خداوند بر من نازل فرموده، كوتاهى نكرده‏ام و اكنون سبب نزول آيه را بيان مى‏كنم: همانا جبرئيل از سوى سلام ، پروردگارم - كه تنها او سلام است - سه مرتبه بر من فرود آمد و فرمانى آورد كه در اين مكان به‏پا خيزم و به هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه علىّ‏بن ابى‏طالب ، برادر و وصىّ و جانشين من در ميان امّت و امام پس از من است . همو كه جايگاه‏اش نسبت به من ، به‏سان هارون نسبت به موسى است ؛ مگر اين‏كه پيامبرى پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول او صاحب اختيار شماست و خداوند تبارك و تعالى آيه‏اى بر من نازل فرموده كه: " همانا تنها ولى و سرپرست و صاحب اختيار شما ، خداوند و پيامبرش و مؤمنانى‏اند كه نماز به‏پا مى‏دارند و در ركوع زكات مى‏پردازند " . (مائده / 55) و قطعاً علىّ‏بن ابى‏طالب ، نماز به‏پا داشته و در ركوع زكات پرداخته و پيوسته خداخواه است.

14- وَسَأَلْتُ جَبْرَئيلَ أَنْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ (السَّلامَ) عَنْ تَبْليغِ ذالِكَ إِليْكُمْ - أَيُّهَاالنّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَكَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَإِدغالِ اللّائمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالْإِسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ‏اللَّهُ فى كِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَيْسَ فى قُلوبِهِمْ، وَيَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَاللَّهِ عَظيمٌ.

و من از جبرئيل درخواستم كه از خداوند سلام اجازه كند و مرا از مأموريت تبليغ به شما معاف دارد ؛ زيرا كمى پرهيزكاران و فزونى منافقان و دسيسه‏ى ملامت‏گران و مكر مسخره‏كنندگان اسلام را مى‏دانم ؛ همانان كه خداوند در وصفشان در كتاب خود فرموده: " به زبان مى‏گويند آن را كه در دل‏هايشان نيست" (فتح / 11) و مى‏شمارند " آن را اندك و آسان ، حال آن‏كه نزد خداوند بس بزرگ است " . (نور / 15)

15- وَكَثْرَةِ أَذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّى‏ سَمَّونى أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّى كَذالِكَ لِكَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إِيّاىَ وَ إِقْبالى عَلَيْهِ (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّى) حَتّى‏ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فى ذالِكَ (وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذونَ النَّبِىَّ وَ يَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ ـ (عَلَى‏الَّذينَ يَزْعَُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ) ـ خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ وَ رحْمَةٌ لِلَّذينَ آمَنُوا مِنْکُمْ و الَّذينَ يُؤذُنَ رَسوُلَ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ) . وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّىَ الْقائلينَ بِذالِكَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّيْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَيْهِمْ بِأَعْيانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَيْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَلكِنِّى وَاللَّهِ فى أُمورِهمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ.

و نيز از آن روى كه منافقان ، بارها مرا آزار رسانيده‏اند تا بدانجا كه مرا اُذُن (سخن شنو و زودباور) ناميده‏اند ؛ به خاطر همراهى افزون و تمايل و پذيرش على از من و توجّه ويژه‏ى من به او ، تا بدانجا كه خداوند آيه‏اى فرو فرستاده: " و از آنان‏اند كسانى كه پيامبر خدا را آزرده و گويند: او سخن‏شنو و زودباور است . بگو: آرى ، او سخن شنوست " . (توبه / 61) عليه آنان كه گمان مى‏كنند او تنها سخن مى‏شنود ؛ " ليكن به خير شماست . او (پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم) به خدا ايمان دارد و اهل ايمان را تصديق كرده ، راست‏گو مى‏انگارد؛ و هم او رحمت است براى ايمانيان شما و البتّه براى آنان كه او را آزار دهند ، عذابى دردناك خواهد بود " . (توبه / 61) و اگر مى‏خواستم نام گويندگان چنين سخنى را بر زبان آورم و به آنان اشارت كنم و مردم را به سويشان هدايت كنم (كه آنان را شناسايى كنند) مى‏توانستم ؛ ليكن به خدا سوگند در كارشان كرامت نموده ، لب فروبستم .

16- وَكُلُّ ذالِكَ لايَرْضَى اللَّهُ مِنّى إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَىَّ (فى حَقِّ عَلِىٍّ)، ثُمَّ تلا: (يا أَيُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ - فى حَقِّ عَلِىٍّ - وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ).

با اين حال خداوند از من خشنود نخواهد شد ؛ مگر فرمان او را در حقّ على به شما ابلاغ كنم . آن‏گاه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم چنين خواند: " اى پيامبر! آن‏چه از سوى پروردگارت بر تو فرود آمده " (مائده / 67) در حقّ على، " ابلاغ كن وگرنه رسالت او را انجام نداده‏اى و البتّه خداوند تو را از آسيب مردمان ، نگاه مى‏دارد" . (مائده / 67)

(3)

17- فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِكَ فيهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَالْحاضِرِ، وَ عَلَى‏الْعَجَمِىِّ وَالْعَرَبىِّ، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوكِ وَالصَّغيرِ وَالْكَبيرِ، وَ عَلَى‏الْأَبْيَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلى‏ كُلِّ مُوَحِّدٍ، ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَاللَّهُ لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ.

هان مردمان! بدانيد اين آيه درباره‏ى اوست . ژرفاى آن را بفهميد و بدانيد كه خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و پيروى‏اش را بر مهاجران و انصار واجب كرده و بر پيروان آنان در نيكى، و بر صحرانشينان و شهروندان، و بر عجم و عرب و آزاده و برده و كوچك و بزرگ و سفيد و سياه و هر يكتاپرست ؛ اجراى گفتار و فرمانش لازم ، امرش نافذ ، ناسازگارش رانده ، پيرو و باوركننده‏اش در مهر است . البتّه كه خداوند ، او و شنوايان سخنش و پيروان راهش را آمرزيده است .

18- مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فى هذا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعوا وَ أَطيعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ(اللَّهِ) رَبِّكُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَوْلاكُمْ وَإِلاهُكُمْ، ثُمَّ مِنْ دونِهِ رَسولُهُ وَنَبِيُّهُ الُْمخاطِبُ لَكُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدى عَلىٌّ وَلِيُّكُمْ وَ إِمامُكُمْ بِأَمْرِاللَّهِ رَبِّكُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فى ذُرِّيَّتى مِنْ وُلْدِهِ إِلى يَوْمٍ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَرَسولَهُ.

هان مردمان! براى آخرين بار در اين اجتماع به پا ايستاده ، (با شما سخن مى‏گويم .) سخنم را شنيده ، پيروى كنيد و فرمان پروردگارتان را گردن گذاريد كه خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و سرپرست و معبود شماست و سپس سرپرست شما ، فرستاده و پيامبر اوست كه اكنون با شما سخن مى‏گويد و پس از من به فرمان او ، على ولى و امام شماست . سپس امامت ، در فرزندان من از نسل على خواهد بود تا برپايى رستاخيز كه خدا و رسول او را ديدار كنيد .

19- لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ (عَلَيْكُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَاللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَنِى الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَيْتُ بِما عَلَّمَنى رَبِّى مِنْ كِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَيْهِ.

روا نيست مگر آن‏چه خدا و رسول او و امامان روا دانند و ناروا نباشد مگر آن‏چه آنان ناروا دانند و خداوند عزّوجلّ هم روا و هم ناروا را به من شناسانده و من آموخته‏هايم را از كتاب خدا و حلال و حرام او را در اختيار على گذاشته‏ام .

20- مَعاشِرَالنّاسِ،(فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ‏اللَّهُ فِىَّ، وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَيْتُهُ فى إِمامِ الْمُتَّقينَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبينُ (الَّذى ذَكَرَهُ اللَّهُ فى سُورَةِ يس: (وَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فى إِمامٍ مُبينٍ).

هان مردمان! او را برتر دانيد ؛ هيچ دانشى نيست مگر اين‏كه خداوند در جان من نبشته و من تمامى آن را در جان على ، امام پرهيزكاران ، ضبط كرده‏ام و دانشى نبوده مگر آن‏كه به على آموخته‏ام . او پيشواى روشنگر است كه خداوند در سوره‏ى ياسين از او گفت‏وگو كرده: " و علم هر چيز را در امام مبين برشمرديم " . (يس / 12)

21- مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْكِفُوا عَنْ وِلايَتِهِ، فَهُوَالَّذى يَهدي إِلَى الْحَقِّ وَيَعْمَلُ بِهِ، وَيُزْهِقُ الْباطِلَ وَيَنْهى عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِى‏اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ.

هان مردمان! او را فراموش نكنيد و از امامتش برنتابيد و از سرپرستى‏اش نگريزيد ؛ چرا كه شما را به درستى و راستى خوانده و خود نيز بدان عمل مى‏كند . او باطل را نابود كرده و شما را از آن بازدارد و هرگز نكوهشِ نكوهش‏گران او را از كار خدا بازندارد .

22- أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ (لَمْ يَسْبِقْهُ إِلَى الْايمانِ بى أَحَدٌ)، وَالَّذى فَدى رَسُولَ‏اللّهِ بِنَفْسِهِ، وَالَّذى كانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ وَلا أَحَدَ يَعْبُدُاللّهَ مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَيْرُهُ.

او نخستين مؤمن به خدا و رسول اوست و كسى در ايمان به من ، از او سبقت نجسته و همو جان خود را فداى رسول‏خدا كرده و با او همراه بوده است . تنها او همراه رسول‏خدا عبادت مى‏كرد و جز او از مردان كسى چنين نبود .

23- (أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَاللّهَ مَعى. أَمَرْتُهُ عَنِ‏اللّهِ أَنْ يَنامَ فى مَضْجَعى، فَفَعَلَ فادِياً لى بِنَفْسِهِ).

على اوّلين نمازگزار و پرستش‏كننده‏ى همراه من است . از جانب خدا به‏او دستوردادم تا (در شب هجرت) در بستر من بيارامد و او نيز فرمان برده ، پذيرفت كه جان خود را فداى من كند .

24- مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللّهُ، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللّهُ.

هان مردمان! او رابرتر بدانيد كه خداوند او را برترى داده و پيشوايى او را پذيرا باشيد كه خداوند او را (به امامت) نصب كرده است .

25- مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ اللّهِ، وَلَنْ يَتُوبَ اللّهُ عَلى أَحَدٍ أَنْكَرَ وِلايَتَهُ وَلَنْ يَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَفْعَلَ ذالِكَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ يُعَذِّبَهُ عَذاباً نُكْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ.

هان مردمان! او امام از جانب خداست و خداوند هرگز توبه‏ى منكر او را نپذيرد و چنين كسى را نيامرزد . اين است روش قطعى‏خداوند درباره‏ى ناسازگار با امامت على و حتماً او را به عذاب دردناك جاودانه كيفر خواهد كرد . پس ، از مخالفت او بهراسيد ؛ و گرنه خواهيد افتاد " در آتشى كه آتش‏گيره‏ى آن مردمان‏اند و سنگ" (تحريم / 6) " كه براى حق‏ستيزان آماده شده است" . (آل‏عمران / 131)

26- مَعاشِرَالنّاسِ، بى ـ وَاللَّهِ ـ بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالْمُرْسَلينَ، وَأَنَا ـ (وَاللَّهِ) ـ خاتَمُ الْأَنْبِياءِ وَالْمُرْسَلينَ والْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الَْمخْلوقينَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذالِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَىَّ، وَمَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاكُّ فينا فِى‏النّارِ.

هان مردمان! به خدا كه پيامبران پيشين به ظهورم بشارت داده‏اند و همانا من فرجام آنان و برهان بر آفريدگانِ آسمانيان و زمينيانم . آن‏كس كه راستى و درستى مرا باور نكند ، به كفر جاهلى گذشته درآمده و ترديد در سخنان امروزم ، همسنگ ترديد در تمامى محتواى رسالت من است و ناباورى در امامت يكى از امامان ، به‏سان ناباورى در تمامى آنان است و جايگاه ناباوران امامت ما ، آتش دوزخ خواهد بود .

27- مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِىَ‏اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضيلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَىَّ وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَىَّ وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّى أَبَدَ الْآبِدينَ وَدَهْرَالدّاهِرينَ وَ عَلى‏ كُلِّ حالٍ.

هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روى منّت و احسان خويش ، اين برترى را به من پيش‏كش كرده و خدايى جز او نيست . هشدار كه تمامى ستايش‏هاى من در تمامى روزگاران و هر حال و مقام، ويژه‏ى اوست .

28- مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدى مِنْ ذَكَرٍ و أُنْثى ما أَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَبَقِىَ الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى هذا وَلَمْ يُوافِقْهُ. أَلا إِنَّ جَبْرئيلَ خَبَّرنى عَنِ اللَّهِ تَعالى بِذالِكَ وَيَقُولُ: «مَنْ عادى عَلِيّاً وَلَمْ يَتَوَلَّهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَتى وَ غَضَبى»، (وَلْتَنْظُرْنَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوااللَّهَ ـ أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها ـ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ).

هان مردمان! على را برتر دانيد كه او برترينِ مردان و زنان ، پس از من است تا آن هنگام كه آفرينش برپاست و روزى‏شان فرود آيد . دورِ دور باد ، از مهر خداوند و خشمِ خشم باد ، بر آن‏كه اين گفته‏ام را نپذيرد و با من سازگار نباشد . هان! آگاه باشيد جبرئيل از سوى خداوند خبرم داد: هر كه با على ستيزد و بر ولايت او گردن نگذارد ، نفرين و خشم من بر او باد . " البتّه بايست هر كس بنگرد كه براى فرداى خويش چه پيش فرستاده . پس تقوا پيشه كنيد " (حشر / 18) و از ناسازى با على بپرهيزيد ؛ " مباد كه گام‏هايتان پس از استوارى درلغزد" (نحل / 94) " و همانا خداوند بر كردارتان آگاه است " . (حشر / 18)

29- مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ اللَّهِ الَّذى ذَكَرَ فى كِتابِهِ العَزيزِ، فَقالَ تعالى‏ (مُخْبِراً عَمَّنْ يُخالِفُهُ): (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتا عَلى ما فَرَّطْتُ فى جَنْبِ اللَّهِ).

هان مردمان! او هم‏جوار و همسايه‏ى خداوند است كه در كتاب گران‏قدر خود (قرآن) او را ياد كرده و درباره‏ى ستيزندگان با او فرموده: " مبادا كسى در روز قيامت بگويد: افسوس كه درباره‏ى هم‏جوار و همسايه‏ى خداوند كوتاهى كرده‏ام" . (زمر / 56)

30- مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ وَانْظُرُوا إِلى مُحْكَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ إِلاَّ الَّذى أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلىَّ وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِيَدَىَّ) وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَىَّ.

هان مردمان! در قرآن انديشه كنيد و ژرفاى آيات آن را دريابيد و بر محكماتش نظر كنيد و از متشابهات آن پيروى ننماييد . به خداوند سوگند كه باطن‏ها و تفسير آن را روشن نمى‏كند مگر همين‏كه دست و بازوى او را گرفته و بالا آورده‏ام و اعلام مى‏دارم: هر آن‏كس كه من سرپرست اويم ، اين على سرپرست اوست و او على ، فرزند ابى‏طالب ، برادر و وصىّ من است ؛ ولايت و سرپرستى او حكمى از سوى خداست كه بر من فروفرستاده است .

31- مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِيّاً وَالطَّيِّبينَ مِنْ وُلْدى (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَكْبَرُ، فَكُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَ‏الْحَوْضَ. أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ اللَّهِ فى خَلْقِهِ وَ حُكّامُهُ فى أَرْضِهِ.

هان مردمان! همانا على و پاكان از فرزندانم از نسل او ، يادگار گران‏سنگ كوچك‏ترند و قرآن ، يادگار ارزشمند بزرگ‏تر . هر يك از اين دو از ديگر همراه خود حكايت مى‏كند و با آن سازگار است . آن دو هرگز از هم جدا نمى‏شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند . هان! آنان امانت‏داران خداوند در ميان آفريدگان و حاكمان او ، در زمين‏اند .

32- أَلاوَقَدْ أَدَّيْتُ، أَلاوَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ،

هان! آنان امانت‏داران خداوند در ميان آفريدگان و حاكمان او ، در زمين‏اند . هشدار كه من وظيفه‏ى خود را ادا كردم . وظيفه‏ام را ابلاغ كردم و به گوش شما رساندم . هشدار كه روشن نمودم . بدانيد كه اين سخن خدا بود و من از سوى او سخن گفتم .

33- أَلاإِنَّهُ لا «أَميرَالْمُؤْمِنينَ» غَيْرَ أَخى هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنينَ بَعْدى لاَِحَدٍ غَيْرِهِ.

هان بدانيد! هرگز به جز اين برادرم ، كسى نبايد " اميرالمؤمنين " خوانده شود . هشدار كه پس از من ، امارت مؤمنان براى كسى جز او روا نباشد .

(4)

34- ثم قال: «ايهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلى‏ بِكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ؟ قالوا: اَللَّهُ و رَسُولُهُ. فَقالَ: اَلا من كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

سپس فرمود: مردمان! كيست سزاوارتر از شمايان به شما؟ گفتند: خداوند و رسول او . آن‏گاه فرمود: آن‏كه من سرپرست اويم ، پس اين على ولى و سرپرست اوست . خداوندا! پذيراى ولايت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و يار او را يارى كن و رهاكننده‏ى او را تنها گذار .

35- مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِىٌّ أخى وَ وَصيىّ وَ واعي عِلْمى، وَ خَليفَتى فى اُمَّتى عَلى‏ مَنْ آمَنَ بى وَعَلى‏ تَفْسيرِ كِتابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعي إِلَيْهِ وَالْعامِلُ بِما يَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالي عَلى‏ طاعَتِهِ وَالنّاهي عَنْ مَعْصِيَتِهِ.

هان مردمان! اين على است برادر و وصى و نگاهبان دانش من و جاى‏نشين من در ميان امّت و ايمان آورندگان به من و بر تفسير كتاب خدا . او مردمان را به سوى خدا بخواند و به آن‏چه موجب خشنودى اوست ، عمل كند و با دشمنان او ستيز نمايد . او سرپرست فرمانبردارى خدا باشد و بازدارنده از نافرمانى او .

36- إِنَّهُ خَليفَةُ رَسُولِ اللّهِ وَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ وَالْإمامُ الْهادي مِنَ‏اللَّهِ، وَ قاتِلُ النّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ بِأَمْرِاللَّهِ.

همانا اوست جانشين رسول‏اللَّه و فرمانرواى ايمانيان و از سوى خدا ، پيشواى هدايتگر . اوست پيكاركننده‏ى با پيمان‏شكنان و رويگردانان از راستى و درستى و به‏دررفتگان از دين .

37- يَقُولُ‏اللَّهُ: (مايُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ). بِأَمْرِكَ يارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) وَالْعَنْ مَنْ أَنْكَرَهُ وَاغْضِبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.

خداوند فرمايد: "فرمان من دگرگونى نمى‏پذيرد " . (ق / 29) پروردگارا! اكنون به فرمان تو مى‏گويم: خداوندا! دوست‏داران او را دوست دار و دشمنانش را دشمن . پشتيبانان او را پشتيبانى و يارانش را يارى كن و خوددارى‏كنندگان از يارى‏اش را رها كن . ناباورانش را از مهرت بِران و خشم خود را بر آنان فرود آور .

38- اَللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَ الْآيَةَ فى عَلِىٍّ وَلِيِّكَ عِنْدَتَبْيينِ ذالِكَ وَنَصْبِكَ إِيّاهُ لِهذَا الْيَوْمِ: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً)، وَ قُلْتَ : (إنَّ الدّينَ عِنْدَ اللهِ اْلإسْلامُ) ، وَ قُلْتَ : (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَالْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ).

معبودا! تو خود در هنگام بيان ولايت على و برپايى او فرمودى: " امروز آيين شما را به كمال و نعمتم را براى شما تمام نمودم و با خشنودى ، اسلام را دين شما قرار دادم" . (مائده / 3) و فرمودى: " همانا ، دين نزد خدا تنها اسلام است " (آل‏عمران / 19) و نيز فرمودى: " و آن‏كه به جز اسلام دينى بجويد ؛ از او پذيرفته نبوده ، در جهان ديگر ، در شمار زيان‏كاران خواهد بود" . (آل‏عمران / 85)

39- اَللَّهُمَّ إِنِّى أُشْهِدُكَ أَنِّى قَدْ بَلَّغْتُ.

خداوندا! تو را گواه مى‏گيرم كه پيام تو را به مردمان رساندم.

(5)

40- مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دينَكُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَى‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِى‏الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ) وَ فِى النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لايُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ يُنْظَرونَ).

هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دين را با امامت على تكميل نمود . اينك آنان كه از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپايى رستاخيز و عرضه‏ى بر خدا -پيروى نكنند ، " كرده‏هايشان در دو جهان بيهوده بوده" ؛ (بقره / 217) " و در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود ". (توبه / 17) " به گونه‏اى كه نه از عذابشان كاسته و نه برايشان فرصتى براى نجات خواهد بود " . (بقره / 162)

41- مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِىٌّ، أَنْصَرُكُمْ لى وَأَحَقُّكُمْ بى وَأَقْرَبُكُمْ إِلَىَّ وَأَعَزُّكُمْ عَلَىَّ، وَاللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِيانِ. وَ مانَزَلَتْ آيَةُ رِضاً (فى الْقُرْآنِ) إِلاّ فيهِ، وَلا خاطَبَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آيَةُ مَدْحٍ فِى‏الْقُرْآنِ إِلاّ فيهِ، وَلاشَهِدَ اللَّهُ بِالْجَنَّةِ فى (هَلْ أَتى عَلَى الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فى سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَيْرَهُ.

هان مردمان! اين على است ياورترين ، سزاوارترين ، نزديك‏ترين و گران‏قدرترين شما نزد من و خداوند عزّوجلّ و من از او خشنوديم . آيه‏ى رضايتى در قرآن نيست مگر درباره‏ى او و هرگاه خداوند ايمانيان را خطابى نموده ، به او آغاز كرده و آيه‏ى ستايشى نازل نگشته مگر درباره‏ى او و در سوره‏ى " هل أتى على الإنسان " گواهى بر بهشت نداده مگر براى او و آن را در حقّ غير او فرو نياورده و به‏وسيله‏ى آن جز او را نستوده است .

42- مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دينِ اللَّهِ وَالُْمجادِلُ عَنْ رَسُولِ‏اللَّهِ، وَ هُوَالتَّقِىُّ النَّقِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ. نَبِيُّكُمْ خَيْرُ نَبىٍّ وَ وَصِيُّكُمْ خَيْرُ وَصِىٍّ (وَبَنُوهُ خَيْرُالْأَوْصِياءِ). مَعاشِرَالنّاسِ، ذُرِّيَّةُ كُلِّ نَبِىٍّ مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّيَّتى مِنْ صُلْبِ (أَميرِالْمُؤْمِنينَ) عَلِىٍّ.

هان مردمان! على ياور دين خدا و دفاع‏كننده‏ى از رسول اوست و هم او پرهيزكار ، پاكيزه و رهنماى ارشاد شده به دست خود خداست . پيامبرتان برترين پيامبران ، جانشينش در ميان شما برترين جانشينان و فرزندانش برترين اوصيايند . هان مردمان! فرزندان پيامبران از نسل آنان‏اند و فرزندان من از نسل اميرالمؤمنين على .

43- مَعاشِرَ النّاسِ، إِنَّ إِبْليسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُكُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُكُمْ، فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَى‏الْأَرضِ بِخَطيئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَكَيْفَ بِكُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْكُمْ أَعْداءُاللَّهِ،

هان مردمان! به‏راستى كه شيطانِ اغواگر ، آدم را با رشك ، از بهشت راند . مباد شما به على رشك ورزيد كه آن‏گاه كرده‏هايتان نابود و گام‏هايتان لغزان خواهد شد . آدم به خاطر يك اشتباه ، به زمين هبوط كرد ، حال آن‏كه برگزيده‏ى خداى عزّوجلّ بود ؛ پس چگونه خواهيد بود كه شما شماييد و دشمنان خدا نيز از ميان شمايند .

44- أَلاوَإِنَّهُ لايُبْغِضُ عَلِيّاً إِلاّشَقِىٌّ، وَلا يُوالى عَلِيّاً إِلاَّ تَقِىٌّ، وَلايُؤْمِنُ بِهِ إِلاّمُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىٍّ - وَاللَّهِ - نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ) (إِلاّ عَليّاً الّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ).

هشدار! كه با على نمى‏ستيزد مگر شقى و سرپرستى‏اش را نمى‏پذيرد مگر رستگار پرهيزكار و به او نمى‏گرود مگر ايمان‏دار بى‏آلايش و به خدا سوگند سوره‏ى " والعصر " درباره‏ى او نازل شده است: " به نام خداوند همه مهرِ مهرورز ، به زمان سوگند كه انسان در زيان است" . (والعصر / 2 - 1) مگر على كه ايمان آورده و به درستى و شكيبايى آراسته است .

45- مَعاشِرَالنّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّهَ وَبَلَّغْتُكُمْ رِسالَتى وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّالْبَلاغُ الْمُبينُ.

هان مردمان! خدا را گواه مى‏گيرم كه پيام او را به شما رساندم و " بر فرستاده ، وظيفه‏اى جز بيان روشن نيست " . (عنكبوت / 18 - نور / 54)

46- مَعاشِرَالنّاسِ، (إتَّقُوااللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَلاتَموتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).

هان مردمان! " تقوا پيشه كنيد همان‏گونه كه بايسته است و نميريد جز با شرفِ اسلام" . (آل‏عمران / 102)

(6)

47- مَعاشِرَالنّاسِ، (آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذى أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ). (باِللَّهِ ما عَنى بِهذِهِ الْآيَةِ إِلاَّ قَوْماً مِنْ أَصْحابى أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَأَنْسابِهِمْ، وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِئٍ عَلى‏ مايَجِدُ لِعَلِىٍّ فى قَلْبِهِ مِنَ

نظرات شما عزیزان:

sepideh
ساعت10:45---13 آبان 1391
نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد

ناشر حکم ولايت به ولي مي نازد

گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي

عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد

عيد غديرخم مبارك


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: